کتاب:تاج دوقلوها
مترجم:پگاه خدادی
انتشارات:نشر مجازی
امتیاز من:۶/۱۰
قطعا یکی از زیباترین کتابهایی که دیدم، تاج دوقلوها است.
داستان در مورد دو خواهر دوقلو است.
یکی از آنها رز نام دارد، او شاهدخت سرزمین ایانا است، رز از وجود خواهر دوقلویش خبر ندارد و گمان میکند که تنها فرزند پدر مادرش است، همه در سرزمین ایانا چنین فکر میکنند.
از طرف دیگر رن، خواهر دوقلوی رز از وجود خواهرش آگاه است، رن به دست ساحران بزرگ شده تا روزی جای خواهرش ملکهی ایانا شود.
او از بچگی به وسیلهی مادربزرگش تعلیم دیده تا روزی ملکهی ایانا شود و گذشته را زنده کند.
مادر رز و رن ساحرهای بود که پدرشان یعنی شاه عاشقش شد.
کسانی بودند که در قلبشان، وجود ساحرهها را نمیتوانستند تحمل کنند.
و به هنگام تولد رز و رن مادر و پدرش به دست وزیر کشته میشوند، قابله،ای که هنگام بهدنیا آمدن بچهها آنجا بوده، آن قابله که ساحره هم بوده رن را برمیدارد و یواشکی از قصر فرار میکند تا او را از دست وزیر و توطئههایش نجات دهد.
او را به سرزمینی میبرد که هیچکس متوجه نشود شاهدخت دیگری در این سرزمین وجود دارد.
از آن طرف وزیر اعلام میکند که پادشاه و ملکه بهدست ساحران کشته شدند و رز را طوری بزرگ میکند که از ساحران متنفر باشد، حال رز ملکهی آیندهی ایانا چیزد جز عروسک خیمهشببازی وزیر نیست.
در تولد هجده سالگی رز، او به تخت مینشیند و برای همیشه ملکهی ایانا میشود، رز قصد دارد وقتی ملکه شد تمام ساحران را از بین برده و مردم کشورش را از دست آن جادوگران پلید نجات دهد.
رن که تمام عمرش آموزش دیده که قبل از تاجگذاری جای خواهرش یعنی شاهدخت را بگیرد، با کمک دوستش شن لو، چند هفته پیش از تاجگذاری رز را دزدیده و رن که افسونگری تواناست را، بهجای شاهدخت ایانا جا میزنند.
رن برخلاف خواهرش قصد دارد روزی که ملکه شد، جادوگران را گرامی داشته و زندگیشان را به روالی عادی برگرداند.
ولی همهچیز آنطور که رن میخواهد پیش نمیرود، بهزودی میفهمد باید با شاهزادهای از گورا ازدواج کند، شاهزادهای که محافظ خوشتیپ و جذابش قلبش را به لرزه طر میآورد، آیا نقشهی رن بهخوبی پیش خواهد رفت؟
از آنطرف رز که حتی یک روز از قصر دور نبوده مجبور است با شن لو پسری تخس مسافت زیادی را سفر کند، در بیابانی سوزان که بدنش طاقت گرمای آن را ندارد، رز هنوز هم امید دارد که میتواند به قصر برگشته و ملکه شود، بهراستی چه بر سر رز خواهد آمد؟
کتاب خط داستانی جذابی دارد، خسته کننده نیست.
زاویه دید مدام بین رز و رن عوض میشود و این موضوع، هیجان داستان را زیاد میکند و از خستهکننده شدن داستان جلوگیری میکند.
توصیفات برای ایجاد دنیایی جدید و جادویی در ذهن من، کافی و بهاندازه بود، نه زیاد از حد میشد و نه مبهم مینمود.
موردی که در داستان خیلی جالب بود، خاکستری بودن شخصیتها بود مطلقا هیچ خوب و بدی وجود نداشت، نمیتوانستم به صورت کامل حق را به یک نفر بدهم و حتی شرور داستان را هم به نوبهای درک میکردم.
احساسات میان شخصیتهای داستان شدید بود، خصوصا در اواخر داستان، آنقدر که نمیتوانستم تصمیم بعدی شخصیتها را حدس بزنم و این باعث ایجاد کنجکاوی در من میشد.
و تصمیمات سختی که بر دوش شخصیتها گذاشته میشد گاهی قلبم را بهدرد میآورد.
پایان داستان بهنظر من باز تمام شد و قطعا جلد دومی باید درکار باشد تا مشخص شود آخر داستان چه میشود.
به کسانی که فانتزی پسند هستند، این کتاب را پیشنهاد میکنم.
آخرین نظرات: